Home

Invitation

Introduce

Articles

Links

Gallery

Analyze

About

 



Persian Garden

باغـــــهاي ايــــــران

-------------------------------------------

تدوین : مهندس حامدرضاوثوق

------------------------------------

 ايرانيها از قديم الايام به ساختن باغ و باغچه در حياطها و دور و بر بناها علاقة خاصي داشته اند. شايد خاطرة ميهن اصلي و خاستگاه قوم آريا منشأ اين علاقه بوده است. آنها باغچه هايي را كه در اطراف بنا مي ساختند «په اره دئسه» مي ناميدند، كه به معناي پيرامون دژ يا «ديس» بود. «ديس» يعني بنا و كسي را كه ديس مي ساخت «ديسا» يعني بنا مي خواندند.

واژة پرديس به معناي بهشت، در زبان عربي به فردوس و در زبانهاي ديگر به پارادايزر تبديل شده است. خود بهشت يا «وهشت» به معناي بهترين زندگي است و اين بهشت به شكل باغي سرسبر و خرم و زيبا مجسم مي شده است. ما براي اين مفهوم واژه هاي جنت، فردوس، بهشت يا رضوان را به كار مي بريم. در فارسي قديم واژة پاليز هم به همين معنا بوده است. چنان كه فردوسي گفته است: «وزآنجا به پاليز بنهاد روي».(پيرنيا،1373، 5و4)

امروزه اين واژه در زبان يوناني به صورت paradeisos به معني باغ، و در زبان فرانسه به صورت paradis و در زبان انگليسي به صورت paradise به معني بهشت به كار برده مي شود. (آريان پور،1365، 29)

نام ديگر اين فضاي سرسبز و دل انگيز «باغ» است. باغ واژه اي فارسي است كه در زبان پهلوي نيز به همين شكل بكار برده مي شده است.(همان)

باغ  ايراني از قديمي ترين و مهم ترين باغ هاي جهان به شمار مي رود و در نوشته هاي يونانيان و تورات و از آن سخن بسيار رفته است.

كشاورزي و باغ سازي در آيين ايران قديم با قرب و منزلتي موكد توصيه شده است. با گرويدن ايرانيان به دين اسلام اين ديدگاه از عمق بيشتري برخوردار و باعث ترويج باغ سازي ايراني در اقصي نقاط عالم اسلامي گرديد.(ديبا،1374، 25)

ويل دورانت در تاريخ تمدن مي نويسد كه باغ به سبك ايراني مورد تقليد ساير ملل نيز قرار گرفته و هم در بين مسلمين و اعراب و هم در هندوستان رواج يافته است و در قرون وسطي موجب الهام اروپائيان گرديده است.

در چنين دوراني بيشتر شهرهاي ايران در محاصره باغهاي سرسبز و انبوه پناهگاهي براي آسايش ساكنان آنها بوده، و شهرهائي چون اصفهان و شيراز و چند سده پيش از آن نيشابور و بلخ و هرات و سمرقند و بخارا از نظر زيبائي، طراوت و ظرافت و داشتن باغهاي بزرگ و بي نظير بي شمار در دنياي آن روز به خود مي باليده است.

جهانگردان اروپائي همچون پيترودلاواله و شاردن كه در آن عهد باغهاي اصفهان را ديده اند يادآور شده اند كه براي اولين بار در عمر خود چنين مناظري را مشاهده كرده اند.

شيوه باغ سازي در كشورهاي شرقي نيز از باغهاي ايران بهره گرفته است. با برشاه از شاهان مغولي حاكم بر هند شيوه باغ آرايي ايراني را به سرزمين هند برد و باغهايي در آگرا واقع در شمال هند احداث كرد كه معدودي از آنها تا به امروز موجود است.

(آريان پور،1365، 31و30)

 

باغ تمثيلي از بهشت برين

اعتقاد به بهشت بعد از مرگ در ساير اعتقادات مذهبي نيز وجود داشته است كه از آن جمله مي توان به اعتقادات مصريان باستان و هندوان اشاره كرد و از ديدگاه چيني ها و ژاپني ها روح انسان پس از مرگ و طي مراحل سخت، در قالب تازه اي به زمين باز مي گردد و يا در بهشتي كه شباهت تام به روي زمين دارد به آرامش و سعادت جاويد مي رسد. در ايران قديم معتقدات آيين «مزديسني» در مورد بهشت كاملاً روشن است كه داراي سه «سرا» است كه از سراي سوم به بارگاه جلال اهورا و عرش باري تعالي مي رسد.

آب به معناي سرچشمة حيات و گياهان جلوه هاي جمال و زيبايي طبيعت اند و باغ در سرزمين هاي گرم و خشك آيتي از سر زندگي خاك و تمثيلي از بهشت برين بر كرة ارض مي باشد. قرآن كريم كه خود آياتي از جلوه هاي جمال خداوند است با تكيه بر تصاويري كه انسان از سرسبزي و خرمي طبيعيت دارد بهشت را در جهان آخرت توصيف نموده است و پس از اسلام معماران مسلمان با عنايت به اين توصيف ها بهشت هايي را در اين جهان فناپذير ساخته اند كه به راستي تمثيلي از جنت است كه در قرآن توصيف شده است.

ايرانيان بهشتي را در اين عالم  طرح كرده اند كه با خصوصيات اين دنيا مطابقت دارد (تحول پذيري) اما تصاوير بهشت آخرت را تداعي مي كند. و سعي كرده اند كه در همة فصول سال زيبايي و بهره دهي (ميوه هاي مناطق مختلف آب و هوايي در چهار فصل سال) در يك اكوسيستم بسته و جدا از محيط فراهم آيد.

(ديبا،1374، 27و26)

 

يكي از خصوصيات باغ هاي ايراني وسعت آنها است، گرچه باغ هاي معروف و وسيعي در ايران وجود داشته است كه از جمله به باغ هزار جريب در اصفهان مي توان اشاره كرد. اما وسعت مجازي باغ ايراني كه منتج از هندسه خاص آن، كاربرد همة عوامل طبيعي و مي باشد از اهميت بيشتري برخوردار است و هويت باغ ايراني نيز از آنها ناشي شده است.

وجود چشم انداز اصلي به شكل مستقيم كشيده در محور طولي باغ روبروي كوشك و كاشتن درختان بلند در دو طرف آن نقشي اساسي در ايجاد پرسپكتيوي دارد كه باغ را طولاني تر جلوه گر مي سازد. اين همان خصوصيتي است كه در باغ هاي ايتاليايي و به تبع آن باغ هاي فرمال فرانسوي مورد الهام قرار گرفته است.

شيب طبيعي كه در اكثر باغ هاي ايراني مورد استفاده قرار گرفته موقعيت مناسبي را براي قرار گيري كوشك در نقطة مرتفع باغ فراهم ساخته است كه تمثيلي از معناي فردوسي در بهشت مي باشد.

(ديبا،1374، 27و26)

در اكثر باغ هاي ايراني جوي آب از طبقة زيرين كوشك سرچشمه مي گيرد و پس از ريختن به حوض جلوي عمارت در كل باغ جاري مي شود. نهر (يا حوض) كوثر چنان كه در بعضي روايات آمده زير أرض جريان دارد و مبدأ و نهايت آن بي پايان و نامحدود است و هر كس به اندازة ظرفيت ذهن صاف و پاكش از آن دريافت و بهره اي دارد. (ديبا،1374، 30)

اهميت درخت و گياهان نزد ايرانيان

بعد از آب كه نقش اصلي در شكل گيري باغ ايراني را دارد، مهم ترين نقش به درختان داده شده است و اين امر بر خلاف نقش درختان در باغ هاي اروپايي است كه به دليل خصوصيات آب و هوايي از ارزش چنداني برخوردار نيستند.

شايد پناه بردن از گرماي جهنمي اقاليم خشك و سوزان به ساية طوبايي درخت، دليلي بر اين گرايش بوده است و به همين دليل درختان كهن سال كه نقش اساسي در تنظيم اكوسيستم محيط داشتند مورد توجه و تقديس قرار مي گرفته اند. از خصوصيات ديگر باغ ايراني محصور بودن آن به وسيلة تركيبي از ديوارهاي بلند و درختان خاص بوده است كه توان مقابله با شرايط آب و هوايي محيط را داشته و بومي منطقه بوده اند.(همان)

 

اصول هندسة باغ ايراني

طرح باغ ايراني بر اساس توجه و كاربرد خاص مربع در تركيب كلي و اجزاء آن استوار است و اين خصيصه شخصيت متمايز باغ ايراني را تشكيل مي دهد واز ديرباز مورد توجه ديگران بوده است.

اين كه از چه زمان مربع يا مربع مستطيل در طرح باغ مورد استفاده قرار گرفته محتاج تحقيقات فراوان است اما دلايل بسياري براي كاربرد مربع در خلق محيط زيست انسان و از جمله باغ ايراني مي توان ذكر كرد.

تصویر 1 – طرح هايي ار باغ ایرانی از کتاب مفاتیح الارزاق (آريان پور، 1365، 63و62)

جاري شدن آب از جاي جاي باغ (در باغ ايراني آب را به درون زمين برده و از مكان هاي خاص به بيرون جاري مي كرده اند) و حركت آن در چهار جهت و چهار جوي، تمثيلي از چهار نهر بهشتي است كه در باغ ايراني به كار گرفته شده است.

گرچه در بسياري از باغ هاي ايراني مي بينيم كه آب از يك جهت آمده و ضمن ريختن در يك حوض مقسم در سه جهت ديگر جاري شده است اما گردش آب را در چهار جهت تداعي مي كند. نقوش كاشي هاي به دست آمده از شوش كه تا قرن 23 قبل از ميلاد هم مي رسد شامل بركة آب و درخت زار مي باشد اما از تركيب هندسي و تقسيم باغ به چهار قسمت و آب گذرهاي مستقيم نشاني نداشته است و صرفاً نمايان گر اهميت آب وگياه در زندگي مردم آن روزگار بوده است.

گرچه بعضي از اين نقوش «دنيا» را نشان مي دهد كه به چهار قسمت تقسيم شده و گاهي آبگيري هم در وسط آن مشاهده مي گردد. اما دلالت بر باغ با طرح هندسي نمي كند، بلكه تصور انسان آن روز از زمين را نشان مي دهد و اين همان تصور سمبليك است كه اساس تصورات هندسي و عقلاني را كه نقش اصلي در خلق محيط مصنوع و از جمله باغ ايراني دارد تشكيل مي دهد.

اگر باغ سلطنتي پاسارگاد (كه اولين نمونه باغ ايراني كشف شده قبل از اسلام است) را مورد بررسي قرار دهيم مي بينيم كه حوضچه هاي سنگي مقسم و آب گذرهاي سنگي مستقيم در آن مورد استفاده قرار گرفته است. علي رغم آنكه شواهد ظاهري نشان گر تقسيم باغ به دو قسمت (دو مستطيل) است و حوضچه هاي سنگي موجود تنها به سه آب گذر (يك ورودي و دو خروجي) متصل شده اند، ديويد استروناخ معتقد است كه باغ مذكور يك «مسير ديد» طولاني و مركزي داشته كه به دليل شخم زدن زمين در دوره هاي بعد به كلي از بين رفته اند و به وسيلة آب گذرهاي متقاطع باغ را به چهار قسمت متساوي تقسيم مي كرده و بنيادي ترين عامل «باغ ايراني»‌يعني «چهار باغ» در پلان باغ اصلي كورش در پاسارگارد وجود داشته است.

تصوير 2 ـ طرح بازسازي كلي باغ كورش در پاسارگاد و ابنيه اطراف آن (ديبا، 1374، 30)

كاربرد وسيع تركيب هندسي چهار باغ و آب راه هاي اصلي و متقاطع باغ هاي ايراني در دورة پس از اسلام را مي توان نتيجة ابعاد تمثيلي بهشت در قرآن (چهار نهر بهشتي) و ديدگاه كهن انسان به زمين به عنوان تمثيلي از كل طبيعت دانست.

ديدگاههاي ديگري نظير اعتقاد به طبايع چهارگانه عناصر اربعه و نيز، بخصوص در دوران بعد از اسلام در بين مسلمانان رواج يافته كه ممكن است دليل تقسيمات هندسي چهارگانه باشد.

(ديبا،1374، 35-33)

از زماني كه انسان شروع به كشاورزي نمود و براي آماده ساختن خاك، گاوآهن را اختراع كرد، بر اثر تجربه به اين قاعدة هندسي دست يافت كه سهل ترين راه براي شخم زدن زمين، حركت آن در جهت مستقيم و موازي هم مي باشد و بدين ترتيب قطعات زمين به اشكال مربع و مستطيل درآمد.

همين قاعدة هندسي زماني كه قصد آبياري مزارع را داشت نيز به عنوان سهل ترين راه براي آبرساني، با طي كردن مسافت كمتر و جلوگيري از هدر رفتن آب مورد توجه قرار گرفت.

يكي ديگر از خصوصيات مهم باغ ايراني نظم دقيق و هندسي در نحوة كاشتن درختان است و براي اين منظور هر بخش از باغ كه به شكل مربع يا مستطيل است به مربع هاي كوچك تقسيم و در هر راس اين شبكة مربعي يك درخت كه عمر طولاني تر دارد كاشته مي شد و سپس اين مربع ها به مربع كوچكتر تقسيم و در هر راس آن درختان با عمر متوسط و به همين ترتيب درختان با عمر كوتاه در رئوس مربع هاي ميان آنها كاشته مي شد.

هماهنگي شكل هندسي فضاي برون با درون (كوشك) دليل ديگري بر اين نظام هندسي است و نظام هندسي فضاي دروني خود وابسته به عوامل بسيار ديگري است كه از حوصلة اين بحث خارج است.

(ديبا،1374، 36و35)

 

ساير خصوصيات هندسه باغ ايراني

باغهاي ايراني يا در زمين مسطح بنا مي شدند و باغهاي دشتي بودند، يا در زمين شيبدار، كه امكان مي داد باغ را با آبشارها و درختهاي بيشتر زيباتر سازند؛ مثل باغ تاج نطنز، باغ شاهزادة ماهان و باغ تخت شيراز كه از بين رفته است. يا بعضي باغهاي مازندران.

درختها را چه در هم و چه جدا، روي خطوط عمودي، به شكل مربع مي كاشتند.يك اصل مهم ديگر در باغسازي ايراني باز بودن چشم انداز اصلي به شكل مستطيل كشيده بود. در اين باغها، در مقابل بنا، فضاي باز و كشيده اي بود كه درست در چشم انداز اصلي واقع مي شد. در اين فضا درختان بلند نمي نشاندند. معمولاً گياهاني مي كاشتند كه زياد بلند نشود و منظر باز را سد نكند و در عين حال هميشه زيبا باشد.

بنا را در نقاط مختلف باغ مي ساختند، مثلاً گاه بناي اصلي در وسط باغ بود و از چهار طرف ديده مي شد و بناهاي فرعي و سردر اطراف بودند. يا بناي اصلي باغ يك طرف بود و بناهاي فرعي در اطراف، با دو راه متقاطع، و منظر اصلي در امتداد محور طولي باغ بود.

در باغهايي نيز كوشك به نسبت يك سوم در امتداد محور طولي قرار داشت و بناهاي اندرون را در طرف خلوت باغ قرار مي دادند و منظر اصلي در جهت مخالف اندرون بود.

اما در تمام اين باغها، در مقابل بنا حتماً ميان كرت بود. يا يك فضاي مستطيل كشيده كه در آن آب نما يا استخر مي ساختند. هيچ باغي بدون اين فضاي باز نبود (مگر اينكه از زمان احمدشاه به بعد احداث شده باشد). برعكس ميان كرت، در خيابانهاي دو طرف درختان بلندي مي كاشتند كه خيابان را به صورت دالاني سبز در مي آورد. در خيابانهاي فرعي نيز كه به صورت منظم و مربع يكديگر را قطع مي كردند، انواع درختان ديگر كاشته مي شد. و اين خيابانبنديها باغ را به شكل مربع مربع تقسيم مي كرد.

معمولاً اندازة كوشكهاي باغها بين 12 تا 20 متر بود و بزرگترين آنها در مورد كوشكهاي مدور، هشت گوش،  يا مربع به 25 متر هم مي رسيد.

بنابراين، تقسيمات باغ معمولاً به اين شكل بود كه خيابانهاي دو طرف باغ تا جلو ساختمان مي آمد و در اطراف خيابانها قطعات مربعي شكل يعني كرتها بودند كه قبلاً توضيح داده شد. وسط خيابانها يا ميان كرت بود يا آبنما و در انتهاي خيابانها قبل از رسيدن به كوشك حوض قرار داشت. بعضي جاها هم ميان سر در و ميان كرت گلزار بود. قسمت عمده و پركار، يك پنجم عرض باغ، شامل كوشك، خيابانهاي اصلي و ميان كرت بود. در بعضي از باغها، درهاي فرعي هم بود مثلاً در باغ قدمگاه نيشابور.

در باغهاي ايراني، علاوه بر عمارت اصلي يا كوشك اصلي، بناهاي سر در هم بودند كه در حقيقت بيروني باغ يا محل پذيرايي باغ محسوب مي شدند و معمولاً بسيار زيبا بودند. گاهي هم به جاي سر در يك در معمولي بود، اما در مقابلش يك «پرس» بود. يعني ديواري مشبك كه موجب مي شد داخل باغ از بيرون مستقيماً قابل رويت نباشد. عمارتهاي ديگر باغ عبارت بودند از عمارتهاي تابستاني، زمستاني، آب انبار، حمام و ساير بناهاي مودر نياز كه در نقاط مناسب براي عملكرد آنها ساخته مي شد.

به طور خلاصه در هندسة باغ ايراني دو اصل مهم بود؛ سه كشيدگي در كنار هم، و تقسيم باغ به مربعهايي كه خود داراي تقسيماتي منظم و مربع شكل بودند. سابقة اين اصول به خيلي قبل، به هزاران سال قبل باز مي گردد. در كشاورزي ما هم كاشت مربعي معمول بوده و زمين و آب به صورت مربعي تقسيم مي شده است.

غير از مستطيل كشيده و مربع، شكلهاي هشت گوش، كشكولي و نگيني و چهار گوش هم در باغ بود، معمولاً به صورت استخر يا حوض.

استخر 12 گوش هم بود، مثلاً استخر باغ دولت آباد يزد كه در مقابل آن سه استخر طولاني و كشيدة مستطيل هم بود و آب را در آنها جمع مي كردند و به آباديهاي مختلف مي بردند.

(پيرنيا،1373، 7-5)

 

آب در باغ

يكي از مشخصه هاي مهم باغ ايراني، تمايل زياد به نمايش آب بود. آب معمولاً خيلي كم و بسيار عزيز بود، معمار باغساز بازيهاي غريبي با آن مي كرد.

اگر باغ مسطح بود، آبنماها خيلي كم شيب بودند، مثل باغ فين كاشان. و اگر شيبدار بودند مثل باغ شاهزاده يا باغ تاجر نطنز، به صورت آبشار در مي آمدند. در اين موارد از «سينه كبكي» استفاده مي كردند كه آب را بيشتر نشان مي داد. تراش سنگ در سينه كبكي مثل موج طبيعي آب بود.

تصوير 3 ـ پرسپكتيو محور اصلي باغ فين كاشان (آريان پور، 1365، 131)

تناسبات نما و استخر در باغهاي مختلف فرق مي كرد. مثلاً اگر جلوي كوشك استخر بود، استخرها را معمولاً به اندازه اي مي ساختند كه محوطه اي در اطراف آن براي نشستن باقي مي ماند. اندازة استخر مربع معمولاً 15*15 متر بود، مثل استخر ميدان بهارستان كه از بين رفته است. اگر استخر مستطيل بود، مستطيلي خيلي نزديك به مربع مثلاً در ابعاد 12×10 يا 15×12 متر بود.

(پيرنيا،1373، 7)

منابع:

آريان پور، ع. (1365)، پژوهشي در شناخت باغهاي ايراني و باغهاي تاريخي شيراز، چاپ اول، تهران، نشر تاريخ و فرهنگ ايران زمين (فرهنگسرا).

   پيرنيا، م. (1373)، باغهاي ايراني. در مجله آبادي، سال چهارم، شمارة پانزدهم

ديبا، د. و م. انصاري (1374)،  باغ ايراني. در  مجموعة مقالات كنگره تاريخ معماري و شهرسازي ايران، ج 2، چاپ اول، تهران،‌ سازمان ميراث فرهنگي كشور.